بسم الله الرحمن الرحیم
نشست «طالبان و تصوف» از سلسله نشستهای علمی مرکز تخصصی مطالعات تطبیقی مذاهب اسلامی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید لطف الله جلالی در روز پنج شنبه 4 آذر ماه 1400 برگزار گردید.
در ابتدای این جلسه، حجت الاسلام نقیبی دانش پژوه سطح چهار این مرکز به عنوان دبیر جلسه به طرح مساله پرداختند. ایشان اعضای طالبان را تربیت شدگان مدارس وهابی طی دوران جنگ افغانستان و شوروی دانستند که در کنار این نوع تفکر، نوعی گرایش به صوفی گری و تصوف نقشبندی نیز دارند و به همین دلیل نیز توسط داعش تکفیر میشوند.از طرف دیگر طالبان با گروه القاعده که آنها نیز دارای خط فکر وهابیت هستند ارتباطات عمیقی دارند و از یکدیگر حمایت میکنند. این مساله باعث شده است که فضای فکری طالبان و افغانستان،کمی پیچیده تر از معمول بوده و نیاز به تحلیل دقیق تری داشته باشند.
ایشان در ادامه با معرفی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید لطف الله جلالی پرداختند. استاد جلالی، دانشآموخته موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم هستند که در رشته دکتری ادیان و عرفان فارغ التحصیل شده اند.
حجت الاسلام و المسلمین جلالی در ابتدا به آسیب شناسی فضای فرهنگی کشور در قبال افغانستان پرداختند و تاکید کردند بیان تفاوت های طالبان و وهابیت، به منزله تطهیر این گروه نیست بلکه اساسا در این گونه مباحث باید اولا تحلیلهای واقع گرایانه ارائه دهیم ثانیا نگاهمان به منظور دشمن شناسی باشد لذا تاکید می کنیم که ما طالبان را به عنوان یک دشمن بررسی می کنیم ولی بیان نقاط مثبت دشمن،صرفا به منظور درک بهتر پیدا کردن از او و استفاده از این ظرفیت است.
ایشان درادامه با تکیه بر این نکته که محور بحث ما،حال افغانستان است نه گذشته آن،وضعیت فعلی طالبان و افغانستان را برای متخصصین امر نیز پیچیده دانستند زیرا طرفهای درگیر از چین و روسیه تا آمریکا و غرب، همزمان در چند زمین مختلف با یکدیگر نزاع می کنند و گاها به صورت همزمان هم از طالبان و هم از مخالفین آنان حمایت می کنند.
جناب دکتر جلالی در ادامه بیانات خود در توضیح مذهب و مکتب طالبان با اشاره به این نکته که طالبان از لحاظ مذهبی، تابع ابوحنیفه است، عقاید آنها را در ذیل مکتب ماتریدیه آنهم با نگاه دیوبندی قرار دادند. ایشان طریقت این گروه را نقشبندیه دانسته و در توضیح تفاوت نقشبندیه با سایر طریقت های صوفیانه فرمودند: ابتدائا باید توجه داشت که ویژگی مشترک همه طریقتهای صوفیانه،علاقه ویژه آنها به اهل بیت و امیرالمومنین است. همه گروه های صوفی،طریقت خود را به امام مهدی،امام رضا و از این طریق به امیرالمومنین و از امیرالمومنین به رسول الله انتساب می دهند در این بین،نقشبندیه –با وجود احترام خاصی که برای همه اهل بیت قائل هستند-طریقت خود را از امام رضا (ع) به امیرالمومنین (ع) و از حضرت به عثمان و سپس عمر و سپس ابوبکر و از جریان این سه نفر به رسول الله منتسب می کنند. لذا از نگاه سایر فرق تصوف،شیعیان هم میتوانند به حقیقت راهی داشته باشند ولی از نگاه نقشبندیه،به دلیل کینه و دشمنی شیعه با سه خلیفه،چنین امکانی برای شیعیان وجود ندارد.
همین نگاه ویژه موجود در طالبان سبب شده است که با وجود دو بار تسلط به مزار شریف،هرگز به بارگاه منتسب به امیرالمومنین جسارت نکنند و علاوه بر ان به زیارت این بارگاه نیز بروند بر خلاف وهابیت که دو بار اقدام به تخریب قبور ائمه بقیع نمود.همین مساله باعث میشود که وهابیت و طالبان امکان همزیستی مسالمت آمیز نداشته باشند لذا طالبان قندهاری با عربستان دشمن هستند و عربستان بیشتر به سمت حقانی ها تمایل دارد.
با این وجود نباید از این نکته غافل شد که هم وهابیت و هم طالبان بین شیعه و اهل بیت تفاوت میگذارند و معتقدند که اهل بیت از اقدامات شیعیان برائت میجویند.